صائب تبریزی در ساخت و پردازش انواع مضمونهای اخلاقی دستی توانا داشته است. او در بیان، تأیید و تأکید مفاهیم و مضمونهای شاعرانة خود در زمینههای گوناگون، تمثیلهای زیبایی ارائه میدهد و برای پربار کردن این تمثیلها، بیش از هر چیزی از داستانها و برجستگی شخصیتهای موجود در منابع شعری پیش از خود بهره میبرد؛ اما این شخصیتها با تمام پختگیشان برای تمثیلسازی، گاهی در بیان ارزش مضامین برجسته، چنانکه باید طبع مضمونپرداز صائب را راضی نمیکنند؛ پس صائب، با استفاده معکوس و برخلاف آنچه خود نیز از این شخصیتها به کار میگیردو این بار با کنار زدن برجستگی آنها، ارزش و مقام مضامین موردنظر خود را مطرح میسازد. در این مقال به بررسی نگاه او به مقام عرفانی حلّاج و مفهوم عرفانی افشای راز الهی و ترک ادب در برابر او پرداخته خواهد شد.