کمتر از دو دهه است که آموزشهایی معنوی با عنوان «معنویت برای کودکان»[1]، مشهور به SFK در امریکا بهوسیلة کارن برگ[2] پیگیری میشود. این سبک، بر باورها و اصول کابالیستی که همان عرفان یهودی است، استوار میباشد و همینک به چند زبان ترجمه شده و با هدف سرمایهگذاری بر کودکان و در دست گرفتن آیندة جوامع و گسترش مبانی و باورهای یهودی در جهان، در مسیر ورود و گسترش به اکثر کشورهای جهان حتی جوامع مسلمان و شیعه قرار دارد. همین امر ضرورت و اهمیت پژوهشی با نگاهی عمیق و سنجشی دقیق بر باورها و اصول فکری این سبک نوظهور را دوچندان مینماید. مبانی و اصول کابالیستی، متعدد و گوناگوناند که سنجش و تحلیل انتقادی هر یک پژوهشی جدا را میطلبد؛ ازاینرو پژوهش حاضر درصدد است تا بدون هیچگونه سوگیری، تناسخ باوری را که از لوازم آن انکار معاد است، بررسی و نقد کند و در این مسیر برای تحدید دامنه و افزایش دقت پژوهش، تمرکز بر آرای ملاصدرا قرار گرفتهاست. سؤال اصلی آن است که آیا تناسخی که در باورهای کابالایی مطرح شده و سبک معنویت برای کودکان کارن برگ بر این باورها و مبانی استوار است، همان بازگشت از فعلیت به قوهای است که ملاصدرا آن را محال عقلی میداند یا کارن برگ در پی آن است تا بر اساس باورهای کابالایی خود، گونة دیگری از تناسخ را مطرح نماید؟ امید است پژوهش حاضر با پاسخ به این سؤال و نیز پژوهشهایی که در آینده میتواند بر متناقض بودن دیگر مبانی این سیستم صورت گیرد، ضعف مبانی فکری این سبک نوظهور را آشکار سازد، تا به میزان قابل توجهی از گسترش آن خصوصاً در جوامع اسلامی جلوگیری شود، همچنین امید است که این پژوهش و پژوهشهایی از این قبیل، دستمایة متولیان امر قرار گیرد تا سبب تکامل معنوی و پیشرفت مثبت کودکان جوامع اسلامی بهعنوان مهمترین و حساسترین قشر هر جامعه و آیندهسازان شود. [1] Spirituality For Kids [2]Karen Berg